کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: کتاب


البداية و النهاية

موضوع : چهارده معصوم (ع)
ناشر : انتشارات اسلامیه
انتشارات :

کتاب ارزشمند البدایة و النهایة تألیف عماد الدین اسماعیل بن كثیر دمشقی (۷۷۴-۷۰۱ ه.ق) از تاریخنامه‌های عمومی مشهور و رایج اسلامی همچون المنتظم و الكامل كه در شام نگاشته شد. مجلدات مربوط به حوادث پیش از قرن هشتم بر آثار قدما متكی است، اما در بخش های مربوط به حوادث عصر ابن كثیر از منابع معتبر به شمار می‌رود. صراحت لهجه و مهارت ابن كثیر در انتخاب و ذكر وقایع مهم و شكل موجز نقل آنها از امتیازات این كتاب است. آنچه اعتماد خواننده را بیشتر برمی‌انگیزد آن است كه نویسنده این اثر بزرگ را به دستور یا خواهش كسی پدید نیاورده و از این رو هر چه را به نظرش درست میآمده نوشته است. این كتاب بویژه برای بررسی اوضاع شام در عصر ممالیك و روابط آنها با ایلخانان مهم است.

محتوای كتاب‏ البدایة و النهایة: مقدمه كتاب مشتمل است بر داستان آفرینش با استناد به آیات قرآنی و احادیث نبوی و روایات اهل كتاب. فصولی نیز به تفسیر معانی لوح محفوظ و كرسی و هفت آسمان اختصاص یافته است. متن كتاب با تاریخ بنی اسرائیل آغاز شده و پس از ذكر انبیا و ملوك این قوم به ذكر داستان زندگی عیسی علیه‌السلام پرداخته است. همین مطالب است كه به سبب تكیه بر منابع اهل كتاب یا اسرائیلیات مورد طعن سخاوی واقع گشته هر چند بخش قصص الانبیاء و سیره نبوی به لحاظ اظهار نظرهای مؤلف و برخورد وی با اسرائیلیات قابل توجه است. ذكر انساب و اخبار عرب پیش از اسلام تا ولادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ماحصل اطلاعات و روایاتی است كه در این باره در منابع متقدم آمده است و در مورد سیره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و معجزات ایشان با تفصیل بیشتری وارد شده است و در ادامه تاریخ خلفای نخست، اموی، عباسی، فاطمی، ایوبی و ممالیك را آورده است. در مجموع، كتاب البدایة، تلخیصی از آثار گذشته به حساب می‏آید، بخشهایی با توجه به طبری و در ادامه با نگاه به آثار ابن جوزی و ابن اثیر نوشته شده است و در نهایت از تاریخ ابو شامه كه حوادث را تا سال ۶۶۵ آورده استفاده كرده است. پس از آن از ذیل آن با عنوان "المقتفی لتاریخ ابی شامة" بهره برده است.اهمیت كتاب البدایة مربوط به آخرین جلد آن یعنی تاریخ ممالیك و آخرین دوره‏ های جنگهای صلیبی و یورش مغول و مدافعه سلاطین مملوك بویژه تراجم احوال و وفیات جمع كثیری از دانشمندان قرن هفتم و هشتم هجری است كه اطلاعات ما درباره بعضی از آنها مستند به همین كتاب است. مؤلف در تكمیل البدایة كتابی با نام النهایة نگاشته كه مشتمل بر نقل های مربوط به ملاحم و فتن و اخبار آینده و پایان جهان است.

روش تألیف‏ ابن کثیر: روش ابن كثیر را می‌‏توان در موارد زیر برشمرد:۱ـ تاثیر پذیری ابن كثیر در بخش مربوط به آفرینش و تاریخ قدیم و بخش پایانی كتاب (النهایة) از قرآن، سنت نبوی و روایات برگزیده و همچنین استفاده از برخی اسرائیلیات موجود در این زمینه.۲ـ حوادث مربوط به پس از هجرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، همچنین اخبار مربوط به دولتهای اسلامی پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بر اساس سال شمار مرتب شده است، هر چند در برخی موارد همچون شمایل و معجزات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، روش موضوعی در پیش گرفته است.۳ـ ابن كثیر علاوه بر استفاده از كتب تاریخی از كتاب های تالیف شده در تفسیر، حدیث و اصول فقه بهره برده است.۴ـ به دلیل مهارت در بیشتر علوم اسلامی، تحقیقات و نظریات قاطعی در حوادث اسلامی ابراز كرده و علاوه بر نقد و بررسی اخبار، نظرات خود را با صراحت و شهامت بیان كرده است. ۵ـ بهره ‏گیری ابن كثیر از اشعار چشم گیر است به گونه‏ ای كه فهرست اشعار كتاب وی حدود ۱۰۳ صفحه است.۶ـ او در كنار گزارش های تاریخی به برخی مباحث و مسایل فقهی مانند نسخ حكم تاخیر نماز در حالت جنگ، ولایت داشتن پسر بر مادرش، نشانه‏ های بلوغ، مسایل حج، ازدواج موقت و... پرداخته است.

اشكالات موجود در كتاب‏ البدایة و النهایة: اما كتاب اشكالاتی نیز دارد كه عبارتند از عدم توازن در ذكر مطالب، به گونه ‏ای كه برخی مطالب بسیار طولانی و برخی، مختصر بیان شده است. همچنان كه نقص مربوط به كتبی كه بر اساس سالشمار تنظیم شده ‏اند را نیز می‌توان در این كتاب دید، زیرا به دلیل پراكنده بودن مطالب، برای پی گیری حادثه‏ای خاص باید چندین جای كتاب را مطالعه كرد.

جایگاه، شخصیت و زندگانی اِبنِ كَثیر: (۷۰۱-۷۷۴ ق/۱۳۰۲-۱۳۷۳ میلادی)، مورخ، مفسّر و محدّث مشهور شافعی. در قریه مجیدل یا مجدل (حسینی، ۵۷؛خطراوی، ۱۴/۳۱-۳۲) از قرای بصری نزدیك دمشق زاده شد و از این رو او را بصروی نیز خواندهاند. نسبت «بصری» كه در برخی مآخذ (مثلا ابن عماد، ۶/۲۳۱) آمده، ظاهرا بصری به جای بصروی است. درباره تاریخ تولد و نام نیاكانش میان نویسندگان اختلاف است (ابن قاضی شهبه، طبقات، ۳/۱۱۳؛طهطاوی، ۱۵۷). اگر چه او خود در این باره اطلاعاتی بر جای گذاشته (البدایة، ۱۴/۲۱، ۳۱) كه البته محل اعتماد است، اشكالاتی در ضبط برخی از این نامها دیده می‌‏شود كه ناشی از بی دقتی كاتبان نسخه ‏های آثار اوست. پدر او شهاب الدین ابو حفص عمر (ح ۶۴۰- جمادی الاول ۷۰۳ ق/۱۲۴۲-دسامبر ۱۳۰۳ میلادی) در آغاز مذهب حنفی داشت و پس از آنكه از بصری به قریه ‏ای در مشرق آن شهر رفت و خطیب آنجا شد به مذهب شافعی گروید. سپس به مجیدل رفت و در آنجا برای بار دوم همسر اختیار كرد و فرزندانی یافت. او كه بزرگ‏ترین پسر خود به نام اسماعیل را پیش‏تر از دست داده بود، آخرین فرزند خود را به یاد او اسماعیل نام گذاشت و در خردسالی همین اسماعیل در مجیدل درگذشت (همان، ۱۴/۳۱-۳۲).

سرپرستی اسماعیل را پس از پدر، برادر بزرگ‏تر كمال الدین عبد الوهاب بر عهده گرفت و او در ۷۰۷ قمری افراد خانواده را به دمشق كوچاند. اسماعیل در سایه توجه برادر در دمشق-كه در این روزگار با مدارس متعددش، همچون قاهره، خاصه پس از سقوط بغداد، مركزیت علمی یافته بود-به كسب علم پرداخت (همان، ۱۴/۳۲).

اساتید ابن کثیر: استادان او، بسیار و از سرشناس‏ترین دانشمندان آن عصر دمشق بودند. وی در آثار خود از برخی از آنان نام برده است (همان، ۱۴/جم). نخستین آموزگار او را باید برادرش عبد الوهاب دانست كه راه دانش آموختن را برای او هموار كرد. از استادانش چند تن در پرورش علمی او تأثیر چشمگیری داشتند. از آن جمله بودند:

-برهان الدین ابواسحاق ابراهیم فزاری دانشمند مشهور شافعی كه ابن كثیر صحیح مسلم را از او شنید و او را در میان استادان شافعی خود بی مانند یافت (همان، ۱۴/۱۴۶)؛

-تقی الدین ابو العباس احمد بن تیمیه حنبلی كه شاید بیشترین تأثیر را بر ابن كثیر گذاشت و او با بیانی بس ستایش آمیز از پایگاه این استاد در معقول و منقول یاد می‌‏كند (همان، ۱۴/۱۳۷). گویا ابن كثیر به سبب پیروی از آراء ابن تیمیه گرفتاریهایی داشته است (ابن حجر، الدرر، ۱/۴۴۵)، با اینهمه به اختلاف نظر ابن كثیر با ابن تیمیه در مورد یگانگی یا تعدد مراكز تصمیم گیری سیاسی اشاره شده است (لائوست، ۷۴)؛

-جمال الدین ابو الحجاج مزّی، از محدثان بزرگ شام كه تهذیب او درباره رجال صحاح ستّة انگیزه كوشش های تكمیلی ابن كثیر در این باب شد (همو، ۴۶) و ابن كثیر دختر او زینب را به همسری گرفت. بیان وی در مورد مزّی (البدایة، ۱۴/۱۹۱-۱۹۲) و همسر او ام فاطمه عایشه (همان، ۱۴/۱۸۹) با تحسین و احترام همراه است؛

-شمس الدین محمد ذهبی یكی دیگر از چهرههای درخشان مؤثر در كار علمی ابن كثیر است كه از او به عنوان مورخ اسلام یاد كرده (همان، ۱۴/۱۹۰، ۲۲۵) و ذهبی (۴/۱۲۸) نیز به نوبه خود و به رغم بزرگی قابل ملاحظه سن نسبت به ابن كثیر، از او به عنوان استاد خود نام برده است؛

-علم الدین ابو محمد قاسم برزالی شافعی، محدث و مورخ شام (ابن كثیر، همان، ۱۴/۱۸۵-۱۸۶) كه ابن كثیر افزون بر شاگردی نزد او، تألیف استاد را در تاریخ شام تا پایان ۷۳۸ ق/۱۳۳۸ م در آخر تاریخ خود نقل كرده و حوادث پس از آن را چون ذیلی بر نوشته استاد افزوده است (همان، ۱۴/۱۸۳)؛نیز ابن حجر (الدرر، ۱/۴۴۵) از برخی دیگر از مشایخ و استادان مصری او نام برده است.

ابن كثیر به سبب زندگی طولانی در دمشق و اشتغال در آنجا به شدت تحت تأثیر این محیط قرار گرفت (نك: لائوست، ۴۳). او غیر از تألیف و تصنیف، به كار وعظ و تدریس و اداره بعضی مراكز آموزش علوم دینی نیز مشغول بود. از همه اشتغالات او در امور اجتماعی آگاهی نداریم، جز آنكه می‌‏دانیم او نخستین خطبه خود را در مسجد جامع جدید شهر مزّه در محرم ۷۴۶ در زمان حكومت امیر سیف الدین یلبغا بر دمشق ایراد كرد (ابن كثیر، همان، ۱۴/۲۱۶) و مدتی بعد (۷۴۸ ق) در زمان حكومت ارغون شاه بر آن شهر، در پی درگذشت استادش ذهبی، به تدریس حدیث در مدرسه ام صالح پرداخت (همان، ۱۴/۲۲۵) كه مهم‏ترین مجلس درس او بود. پس از مرگ تقی الدین سبكی در ۷۵۶ قمری مدت كوتاهی ریاست دار الحدیث اشرفیه به وی واگذار شد (ابن قاضی شهبه، طبقات، ۳/۱۱۴). او خود از آغاز درس تفسیرش در مسجد جامع دمشق در شوال ۷۶۷) خبر داده است (همان، ۱۴/۳۲۱).

گذشته از آن، ابن كثیر به سبب شهرت در علوم دینی در برخی از محاكمات و اختلافات دینی و مذهبی و سیاسی شركت داشت (مثلا نك:همان، ۱۴/۱۸۹-۱۹۰، ۲۴۵، ۲۵۹، ۲۸۱، ۳۱۶-۳۱۹).

وی در اواخر عمر نابینا شد (ابن حجر، الدرر، ۱/۴۴۶) و در حالی كه آوازه آثار و فتاویش به دوردستها رسیده بود، در ۱۵ شعبان (همو، انباء، ۱/۴۶) یا ۲۶ آن ماه در ۷۴ سالگی در دمشق در گذشت (ابن تغری بردی، ۲/۴۱۵) و در آرامگاه صوفیان كنار قبر ابن تیمیه به خاك سپرده شد (ابن قاضی شهبه، همان، ۳/۱۱۵).

پسر ابن كثیر به نام عمر، ملقب به عز الدین بر اثر توجه پدر، در فقه و حدیث به جایی رسید كه پس از درگذشت ابن كثیر به جای او در نجیبیه و خیضریه به تدریس پرداخت و بارها به تصدی مقام حسبت رسید و ناظر اوقاف و صدقات شد. او را نیز پس از مرگ در كنار قبر پدرش به خاك سپردند (همو، تاریخ، ۳/۷۵).

هر چند ابن كثیر به لحاظ مجالس تدریسش شاگردان بسیاری داشته، ولی از آن میان فقط از برخی همچون محیی الدین ابو زكریا ابن الرّحبی (همان، ۳/۴۵۶) و شهاب الدین ابن حجّی (ابن قاضی شهبه، طبقات، ۳/۱۱۵) یاد شده است. حسینی دمشقی كه از او روایت كرده (ص ۵۹)، ظاهرا از همدرسانش بوده است.

عقاید و آراء ابن کثیر: ابن كثیر از نمایندگان احیای عقیده دینی در سده ۸ قمری است. استواری عقیده و استمرار عمل او را در ۳۰ سال آخر عمرش با تشنجات سیاسی حاكم بر مصر و سوریه در آن زمان ناهماهنگ دانسته ‏اند (لائوست، ۶۳). شاید بهتر است گفته شود كه ابن كثیر چاره آن پراكندگی ها و آشفتگی ها را در همان بازگشت به اصل عقیده دینی همراه با عمل می‌‏دانست. گرایش ابن كثیر به سلفیه از شیفتگی او به عمل ابن تیمیه پیداست (مثلا نك: البدایة، ۱۴/۳۴، ۳۶).

موضع ابن كثیر در برابر مخالفان مذهبی، نسبت به موضع او در برابر غیر مسلمانان، سختگیرانه ‏تر به نظر می‌‏آید. ضدیت او با شیعیان در هر مناسبتی خودنمایی می‌‏كند (مثلا نك: همان، ۶/۲۴۸، ۸/۱۷۲، ۹/۳۰۹، ۱۱/۱۵، ۱۲/۴، ۱۴/۳۱۰). اگر چه وی از امامان شیعه با احترام یاد كرده (همان، ۹/۳۰۹)، اما پس از ذكر روایت منسوب به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در مورد امامان دوازده‏گانه و نسبت قریشی آنان یادآور شده كه این دوازده امام آنانی نیستند كه شیعیان بر امامتشان گردن نهاده‏ اند (همان، ۶/۲۴۸). همچنین در مورد علمای شیعه، با آنكه از شأن و اثر ایشان یاد كرده، ولی تشیع آنان را موجب كاهش اعتبارشان دانسته (مثلا همان، ۶/۲۳۳، ۸/۱۹-۲۰، ۲۳۱). ابن كثیر با وجود ذكر تراجم احترام آمیزی از سران صوفیه (مثلا نك: همان، ۱۱/۱۳، ۱۰۶)، اعتقاد بعضی از آنان را چون بایزید بسطامی فاسد می‌‏دانست (همان، ۱۱/۳۵). وی كسانی چون ابن حزم را به سبب عدم اعتقاد به قیاس و نگرشی كه درباره صفات خداوند داشت (همان، ۱۲/۹۲) و نیز فارابی را به دلیل اعتقاد به معاد روحانی (همان، ۱۱/۲۲۴) مستوجب لعن و سرزنش می‌‏دانست.

با اینهمه در تعیین رفتار درست در مورد اهل ذمه جانب انصاف را فرو نمی‏گذاشت، چنانكه یك بار با فرمان سلطان مصر (الاشراف ناصر الدین شعبان) مبنی بر مصادره یك چهارم دارایی مسیحیان شام برای جبران خرابی هایی كه فرنگان به اسكندریه وارد كرده بودند، مخالفت كرد و آن را غیر شرعی خواند (همان، ۱۴/۳۱۴-۳۱۵). البته این موضع گیری به معنای ایستادگی و ادعا در برابر قدرت سیاسی حاكم نبود چه در موارد دیگر دیده می‌‏شود كه ابن كثیر از اعلام نظر در موضوعی كه شرعا مانعی نداشت، اما می‌توانست دستاویز مدعیان برای متزلزل كردن حكومت باشد، خودداری می‌كرد (نك: همان، ۱۴/۲۸۱-۲۸۲).

نویسندگانی كه ابن كثیر را از نزدیك می‌شناختهاند، درباره او سخنان تحسین آمیزی آوردهاند. بیان آنان حاكی از گستردگی كار علمی ابن كثیر و تأیید و تأكید بر تعمق او در نحو، فقه، حدیث، تفسیر و تاریخ و قدرت حفظ و تشخیص درست و قابل ملاحظه اوست (نك: حسینی، ۵۸؛ابن حجر، انباء، ۱/۴۶، الدرر، ۱/۴۴۵-۴۴۶؛داوودی، ۱/۱۱۱).

آثارابن کثیر: از لحاظ تربیت علمی، مسائل مورد توجه و حاصل كار، همانندی چشمگیری میان ابن كثیر و طبری دیده می‌شود (لائوست، ۷۷). محور اصلی توجه هر دو، شناخت دین اسلام و كوشش در شناساندن آن بوده است. این شناخت از طریق تعمق در منابع اصیل یعنی قرآن، حدیث، تفسیر، سیره، رجال، تاریخ و لوازم اولیه آن چون لغت و نحو ممكن می‌شد. ابن كثیر در هر یك از این زمینه‏ ها به مطالعه گسترده ‏ای پرداخت و حاصل كوشش خود را در آثار متعددی بر جای گذاشت، اما از دایره تقلید و پیروی از پیشینیان و شرح و تلخیص آثار آنان فراتر نرفت (عبد الواحد، ۶). آنچه در این محدوده به كار او امتیاز می‌‏بخشید، تحقیق، دقت، نقد اسناد، پالایش اخبار، بی اعتمادی به اسرائیلیات و مخالفت با موهومات بود.

از لحاظ شیوه بیان، ابن كثیر با وجود گرایش به سجع و آرایش های لفظی كه مقتضای عصر بود، غالبا به زبانی غیر فاخر و گاه عامیانه ادای مطلب می‌كرد. اسلوب بیان او در تاریخ، قابل سنجش با اسلوب مورخان پیشین چون طبری، مسعودی و ابن اثیر نیست و در فصاحت به پایه مورخ معاصرش ابن خلدون هم نمی‌رسد. به دیگر سخن، ابن كثیر به معنی بیش از لفظ اهمیت داده است (نك: ابو ملحم، «غ» ). ذهبی به سودمندی نوشته ‏های او اشاره كرده (ابن قاضی شهبه، طبقات، ۳/۱۱۵) و به گفته ابن حجر، نوشته ‏های او در زمان حیاتش در اقطار مختلف شناخته شده بود (الدرر، ۱/۴۴۵). خود ابن كثیر داستانی را در مورد اخیر نقل كرده است (البدایة، ۱۴/۲۹۵).

تألیفات ابن کثیر: علاوه بر مهم‏ترین اثر ابن كثیر، یعنی البدایة و النهایة (ه م) آثار دیگری نیز دارد که به دو بخش تقسیم می‌شود: الف-چاپی‏

۱ـ الاجتهاد فی طلب الجهاد. ابن كثیر این اثر را به درخواست امیر منجك و برای تحریض مسلمانان به استوار داشتن مرزهای دریایی شام در برابر هجوم فرنگان قبرس نوشت (بغدادی، هدیه، ۱/۲۱۵؛لائوست، ۶۹، ۶۳، ۶۲). كتاب الاجتهاد نخستین بار در ۱۳۴۷ قمری در قاهره و بار دیگر در ۱۴۰۱ قمری در بیروت به كوشش ع. ع. عسیلان به طبع رسیده است (ابو ملحم، «ث-خ» ). مؤلف در این اثر ضمن استفاده از آیات و احادیث مربوط به جهاد، به پیشینه درگیری های میان مسلمانان و مسیحیان صلیبی و چگونگی جنگ مسلمانان در عصر رسالت و خلافت تا زمان زندگی خود پرداخته است (همو، «خ» ).

۲ـ احادیث التوحید و الرد علی الشرك، كه در حاشیه جامع البیان معین بن صافی در ۱۲۹۷ قمری در دهلی چاپ شده است ۴۹/ .GAL, S, II محتمل است كه این اثر همان رسالة فی احادیث الاشراك موجود در بغداد باشد (نك: جبوری، ۱۱۸).

۳ـ اختصار علوم الحدیث، كه در آن مقدمه المصطلح ابن صلاح را مختصر كرده است. این كتاب در مكه در ۱۳۵۵ قمری به تصحیح محمد عبد الرزاق حمزه، و در ۱۳۵۵ قمری به تصحیح احمد محمد شاكر چاپ شده است. مصحح اخیر بار دیگر آن را با شرح و تنقیح با عنوان الباعث الحثیث، شرح اختصار علوم الحدیث در قاهره (۱۳۷۰ ق) و در بیروت (۱۴۰۳ ق) منتشر كرده است (ابو ملحم، «خ» ). نسخهای كه بروكلمان با نام مختصر علوم الدین یاد كرده ۴۴۱/ GAL, I، مربوط به همین اثر است.

۴ـ تفسیر القرآن العظیم، كه ابن كثیر خود در البدایة به آن اشاره كرده است (مثلا ۱/۲۳، ۳۴، ۵/۳۷، ۳۹). به گفته سیوطی تفسیری به شیوه آن نوشته نشده است (ص ۳۶۱). شوكانی آن را از بهترین تفسیرها-اگر نه بهترین تفسیر-گفته است (۱/۹۵). یكی از متأخران شیوه تفسیر او را از شیوه‏ های ممتاز دانسته است (محمود، ۲۲۳). روش مؤلف در این اثر مفصل ده جزئی، تفسیر قرآن با خود قرآن، پس از آن با حدیث و بعد اقوال صحابه بوده و از آوردن اسرائیلیات جز به عنوان استشهاد-نه برای استناد-دوری جسته است (تفسیر، ۱/۳-۴). لائوست به خطا آن را بسیار مقدماتی و اساسا مبتنی بر فقه اللغه و به اسلوبی می‌‏داند كه سیوطی بعدها آن را در تفسیر خود به كار بست (دانشنامه)، در حالی كه شاكر آن را بهترین و دقیق‏ ترین تفسیرها پس از تفسیر طبری می‌‏یابد (۱/۵). به كار گرفتن احادیث در این تفسیر چنان است كه از این اثر، جز تفسیر، یك راهنمای حدیث با نقد اسناد و متن آن و تمیز حدیث صحیح از غیر آن می‏سازد (همو، ۶). متن كامل این اثر در نیمه نخست سده ۱۴ ق، ۳ بار در مصر در هامش تفسیرهای دیگر یا جداگانه چاپ شده و از آن پس چاپ های غیر انتقادی متعددی از آن به عمل آمده است. در ربع آخر همان سده نیز ۳ منتخب از این اثر طبع شده است: عمدة التفسیر عن الحافظ ابن كثیر، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره، ۱۳۷۶ ق، در ۵ ج؛ تیسیر العلی القدیر لاختصار تفسیر ابن كثیر، به كوشش م. ن. الرفاعی، بیروت، ۱۳۹۲ ق، در ۴ ج، مختصر تفسیر ابن كثیر، به كوشش م. ع.الصابونی، بیروت، ۱۳۹۳ ق، در ۳ ج.

۵ـ السیرة، كه به گفته خود ابن كثیر اثری مستقل و به دو صورت مختصر و مفصل بوده است (خطراوی، ۵۰). ابن قاضی شهبه اثری با عنوان سیرة صغیرة به ابن كثیر نسبت داده است (طبقات، ۳/۱۱۴). بغدادی نیز اثری را با نام الفصول فی سیرة الرسول از ابن كثیر دانسته است (ایضاح، ۲/۱۹۴). محتوای این اثر همان مطالب «كتاب سیرة رسول الله» در البدایة و النهایة ابن كثیر است. این اثر نخستین بار در ۱۳۵۷ قمری با عنوان الفصول فی اختصار سیرة الرسول در قاهره چاپ شد (دلیل الكتاب المصری، ۳۷۷)، ۶ـ فضائل القرآن، اول بار به پیوست تفسیر او در ۱۳۴۳-۱۳۴۷ قمری در مصر چاپ شده است.

ب- خطی‏

۱ـ ارشاد الفقیه الی معرفة ادلة التنبیه. نسخه‏ای از آن در كتابخانه فیض الله افندی نگهداری می‌شود (سید، فهرس، ۱/۲۸۶- ۲۸۷). این اثر همان است كه ابن حجر با عبارت «جرح احادیث ادلة التنبیه» از آن یاد كرده است (الدرر، ۱/۴۴۵)،

۲ـ امهات الاولاد و هل یجوز بیعهنّ، به روایت ابن عروه حنبلی، نسخه‏ای از آن در ظاهریه موجود است (ظاهریه، ۱/۱۹۶-۱۹۷)؛

۳ـ اثری درباره تاریخ دمشق كه برگهایی از آن از یك نسخه خطی مربوطه به ابن كثیر به وسیله پرچ ۳۱۲/ III معرفی شده است؛

۴ـ تحفة الطالب بمعرفة احادیث مختصر ابن الحاجب. نسخه ‏ای از آن در كتابخانه فیض الله افندی وجود دارد (سید، همان، ۱/۶۶). ابن قاضی شهبه از این اثر با عبارت: «و خرج الاحادیث الواقعة فی مختصر الحاجب» یاد كرده است (طبقات، ۳/۱۱۴)؛

۵ـ التكمیل فی الجرح و التعدیل و معرفة الثقات و الضعفاء و المجاهیل، كه مختصر تهذیب الكمال مزّی با افزودن قسمتی از میزان الاعتدال ذهبی است (همانجا). نسخه ‏ای عكسی از ج ۹ (آخر) آن در ۲ مجلد در دار الكتب مصر (سید، خطی، ۱/۱۸۰) نگهداری می‌شود،

۶ـ جامع المسانید و السنن الهادی لاقوم سنن، كه ابن قاضی شهبه (همانجا) با عبارت «كتاب فی جمع المسانید العشرة» از آن نام برده است. كامل‏ ترین نسخه این كتاب در دار الكتب مصر موجود است (سید، فهرس، ۱/۷۶). نسخه‏ هایی از اجزای دیگر این اثر در قاهره (ازهریه، ۱/۴۶۹)، بغداد (طلس، ۳۹) برلین (آلوارت، ۱۵۱/ II ( و مغرب (مجموعة مختارة، ۱/۲۱-۲۲) وجود دارد. به نظر شاكر (۱/۳۵)، ابن كثیر این تألیف را به پایان نبرده است، اما به عقیده خطراوی و متو (ص ۵۲) در اجزای موجود این اثر اشاراتی هست كه اتمام این نوشته را در ۷۶۳ قمری می‏نمایاند. در این اثر احادیث كتب سته و مسند احمد بن حنبل، البزار، ابو یعلی و ابن ابی شیبه به ترتیب الفبایی نام راویان آنها تدوین شده است (شاكر، همانجا). به گفته ابن حجر این كار بزرگ ابن كثیر تكملهای بر نوشته شمس الدین ابن المحب، معروف به صامت بود (نك: انباء، ۱/۴۷)؛

۷ـ طبقات الشافعیة، كه ابن قاضی شهبه از آن یاد كرده و گفته است: چون در طبقات ابن كثیر زوایدی یافتم، به تألیف كتاب طبقات خود پرداختم (طبقات، ۳/۱۱۴). نسخهای از آن حاوی اجازه ‏ای به خط ابن كثیر به قلیوبی شافعی در ۷۴۶ قمری در كتابخانه كتانی رباط و نسخه دومی از همان اثر به خط مشرقی وجود دارد (مجلة معهد، ۵ (۱) /۱۸۴، ۱۸۸). نسخههای دیگری از این اثر در چستربیتی (آربری، ۶۱) و تونس شناسایی شده است (فهرس المخطوطات المصورة، ۱/۳۱۱-۳۱۳). نسخه چستر بیتی با عنوان طبقات الفقهاء الشافعین و دارای تاریخ جمادی الآخر ۷۴۹ (مكه) است. عفیف الدین ابن جمال الدین مظفری تراجم دیگری بر آن افزوده است؛

۸ـ مسند الفاروق امیر المؤمنین ابی حفص عمر بن الخطاب. نسخه‏ای از آن كه ظاهرا دست نوشته مؤلف است، در مصر نگهداری می‌‏شود (تیموریه، ۲/۳۲۴). احتمالا این اثر قسمتی از همان كتابی است كه سیوطی (ص ۳۶۱) با نام مسند الشیخین از آن یاد كرده است؛

۹ـ احكام التنبیه (بغدادی، هدیه، ۱/۲۱۵) یا الاحكام علی ابواب التنبیه، كه ابن كثیر آن را در خردسالی نوشته است (ابن قاضی شهبه، همانجا؛ داوودی، ۱/۱۱۰) و به گفته خودش در البدایة (۱۲/۱۲۵) شرحی بر التنبیه ابو اسحاق شیرازی و شامل ترجمه مفصلی از آن فقیه شافعی است؛

۱۰ـ الاحكام الصغری فی الحدیث (خطراوی، ۵۴؛حاجی خلیفه، ۱/۱۹)؛

۱۱ـ احكام كثیرة، شامل نوشته‏های متعددی از ابن كثیر در ابواب فقه تا مبحث حج بوده است (ابن قاضی شهبه. همانجا). سیوطی از این نوشته با تعبیر كتاب كبیر فی الاحكام یاد كرده است (ص ۳۶۱)؛

۱۲ـ سیرة ابی بكر رضی الله عنه؛

۱۳ـ سیرة عمر بن الخطاب رضی الله عنه (ابن كثیر، البدایة، ۷/۱۸)؛

۱۴ـ سیرة صغیرة (نك: چاپی، شم ۵):

۱۵ـ شرح قطعة من البخاری (ابن قاضی شبهه، همانجا)، ابن كثیر در ضمن خبر وفات بخاری به این شرح اشاره كرده است (البدایة، ۱۱/۲۴)؛

۱۶ـ الكواكب الدراری در تاریخ، كه برگرفته‏ای از البدایة بوده است (حاجی خلیفه، ۲/۱۵۲۱)؛

۱۷ـ ما ینتقی و یبتغی فی سیرة المعز السیفی منكلی بغا یا سیرة منكلی بغا (سخاوی، ۱۸۶، ۳۶۹)؛

۱۸ـ مسئلة السماع (حاجی خلیفه، ۲/۱۰۰۱)؛

۱۹ـ مسند الشیخین (سیوطی، ۳۶۱؛نك: خطی، شم ۸)؛

۲۰ـ الواضح النفیس فی مناقب الامام محمد بن ادریس (بغدادی، هدیه، ۱/۲۱۵). داوودی از این اثر با عنوان مناقب الامام الشافعی یاد كرده است (۱/۱۱۱).

ابن كثیر از آخرین نمایندگان گروهی از مؤلفان اسلامی سده ‏های میانی است كه آثاری بزرگ، هر چند غیر ابتكاری، در شاخههای مختلف علوم دینی پدید آوردند. به گفته ابن حجر او آخرین پیشوای تاریخ و حدیث و تفسیر بوده است (انباء، ۱/۴۶). ابن كثیر طبع شعر نیز داشته است (ابو ملحم، «ظ» ).

منابع:

نقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج ۴

مجموعه سیره معصومین